دیروز هم مثل پریروز از همون اولش تاااااا وقتی که سرمو گذاشتم رو بالش به کار و دوندگی گذشت. اول صبح کمی حرکات کششی انجام دادم بعد شستنی ها (اعم از پرده و لباس و ظرف هایی که بعد از خوابیدن من در اثر ریزه خواری سایر اعضای خانواده کثیف شدن ) رو شستم و چای دارچین دم کردم و بابا رو بیدار کردم یه چندتا چیز برای صبحانه بگیره و بعد بساط صبحانه رو پهن کردم. بعد صبحانه هم کمی کاغذ های یادداشت هامو مرتب کردم و فایلهای PDF کتابهایی که میخوام چاپ کنم رو گوشه ای یادداشت کردم( چهارتا کتابن و تعداد صفحاتشون روی هم دیگه ۱۳۱۴ صفحه میشن و خیلی وقته که از قیمتها خبر ندارم ولی میدونم که گرون شده). خب تا اینجاش خوب سپری شد ولی از وقتی که مامان گفت بیا کمکم کن برای ناهار بورک گوشت درست کنیم من فهمیدم که آشپزخونه دیگه گوگولی نخواهد ماند و من نیز هم. این غذا سرخ کردن لازم داره و من از بوی روغن سرخ کردنی و بو و طعم غذای سرخ کرده خیلی بدم میاد. دیگه نمیشد کاریش کرد باید کمک میکردم. خیییلی وقت بود که غذا سرخ نکرده بودم. باورتون میشه همین که روغن داغ شد ، چشمهام سوزش گرفتن و پر اشک شدن! خارش و آبریزش بینی هم ول کن نبود. اصلاً از خودم توقع نداشتم در این حد نسبت به بوی روغن سرخ کردنی واکنش بدم.

بعد از اینکه سرخ کردن تموم شد آشپزخونه به معنای واقعی منفجر شده بود. همه جا چرب همه جا بو گرفته. من از گوشت چرخ کرده های اضافه ای که مامان برای داخل بورک درست کرده بود یه مقداری رو گذاشتم توی تابه و چهارتا تخم مرغ بالاش شدم و کمی پاپریکا و پودر زیره و پودر لیمو عمانی روی تخم مرغ ها پاشیدم و نگم براتون عجب ناهاری شد. ناهارمو که خوردم سریع دست به کار شدم. ظرف ها رو شستم بعد اجاق گاز رو تمیز کردم و آشپزخونه رو جارو کشیدم و شستمش. در طول این مدت که کارها رو انجام میدادم به این فکر میکردم که شاهکار جدید قرن که روغن سه کاره باشه چقدر میتونه از این روغن های ساده مضرتر باشه. از همون اولش نتونستم قانع بشم یعنی چی سه کاره. نقطه ی دود روغن سرخ کردن خیلی خیلی بالاتر از روغن سالاده و روغن مخصوص پخت و پز هم باید سبکتر از روغن سرخ کردن باشه. حالا چه طور سازنده ی این روغن اومده یه روغنی ساخته که همزمان نقطه ی دود بالا و پایین و قوام سبک و مناسب سالاد داشته باشه فقط خدا میدونه. خب بزرگوار یه دفعه خاصیت درمان عرق سوز شدن پای بچه و رفع چین و چروک زود رس و درمان گرفتگی عضلات هم به آپشنهاش اضافه میکردی. 

# به_امید_جهانی_بدون_غذای_سرخ شده_و_ناسالم

شب حوالی ساعت نه و نیم دیگه خیلی له شده بودم. مامانم گفت بیا رو پام بخواب تا کمرتو ماساژ بدم ، داداش جان هم پشت ساق پام رو ماساژ میداد. خیلی ماساژشون چسبید☺ و ده که شد من دیگه وارد مرحله ی بیهوشی شدم ولی صدای تلویزیون همچنان بالا بود.

 

تو پست قبل گفتم که در مورد کتابی که خیلی وقته برام چشمک میزنه یه کوچولو بنویسم. کتاب کفش باز(خاطرات مؤسس شرکت نایکی) هر وقت میرفتم کتابفروشی جلو چشمم میومد یا تو پیجهای معرفی کتاب حتماً یکی از کتابهایی بود که معرفی میشد . تو کتاب اعترافات یک جنایتکار اقتصادی نوشته بود که شرکت نایکی جزو اولین شرکتهایی بود که در کشورهای فقیر اما غنی از منابع،  به نفع بانک جهانی سرمایه گذاری کرد. همین باعث شد از این برند بدم بیاد و نخوام درمورد مؤسسش چیزی بدونم ولی خب ۵۰% تخفیف فرصت خوبی بود تا کتاب رو بخرم. کسی این کتاب رو خونده؟ نظرتون؟

 

صبحی دگر از افق درآمد

بیاین یکم خاطره بازی کنیم.

How to propose a girl for marriage

رو ,سرخ ,روغن ,هم ,خیلی ,کتاب ,بود که ,سرخ کردن ,روغن سرخ ,کردم و ,غذای سرخ

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نحوه مطالعه مقالات علمی بازاریابی شبکه ای دیوارپوش ضد رطوبت چرک‌نویس‌های یک شهروند معمولی!. مهدی شبگرد | mehdishabgard روان پایان نامه های مقطع ارشد آموزش بورس و بازار سرمایه پادکست کتاب جیبی tolidco